پیغام شاعری از زندان برای جوانان امروز افغانستان
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۵۹۴۴۸
به گزارش قدس آنلاین، بیش از سه دهه از شهادت شهید سیداسماعیل بلخی میگذرد، در این مدت کسی نیست که به تاریخ معاصر افغانستان آشنا باشد، اما او را نشناسد. شهید بلخی از جمله مبارزان انقلابی افغانستان علیه استبداد بود که در سال 1347 به شهادت رسید. برخی بر این باورند که وجه سیاسی و مبارزاتی شهید بلخی بر دیگر وجوه او، از جمله وجه شاعری، سایه انداخته و کمتر فرصت و مجالی بوده است که از این منظر اندیشههای او مورد بررسی قرار گیرد؛ این در حالی است که مهمترین اثر به یادگار مانده از او، دیوان اشعارش است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر افغانستانی، در یادداشتی که در کتاب «ستاره شب دیجور» منتشر شده است، وجه شاعری علامه بلخی را اینگونه توصیف میکند: «ما هنوز «بلخی شاعر» را نمیشناسیم، ولی این ادعا نه بدان معناست که او در عالم شعر اسم و رسمی ندارد. شیفتگان شعر او بسیارند ولی اغلب آنها از پایه و مایه هنری این شعرها بیاطلاعاند و شیفتگیشان هم بیشتر بهواسطۀ ارادتی است که به بلخی عالم، مبارز و سیاستمدار دارند و یا بهواسطۀ افکاری که در این شعرها متجلّی میبینند.
امّا دستهای دیگر هم این شاعر را خوب درنیافتهاند. آنان بعضی از شاعران و منتقدان رسمی کشور مایند که بنا بر معیارهای ادبی صرف، نمیتوانند یا نمیخواهند در کنار بزرگانی چون استاد خلیلالله خلیلی، ملکالشعرا بیتاب، قاری عبدالله، غلاماحمد نوید، محمدابراهیم خلیل و امثال اینها ـ که البته بعضیشان هم چندان بزرگ نبودهاند ـ مقامی هم برای شهید بلخی قائل شوند. چنین است که شعر شهید بلخی در وضعیتی شگفت قرار گرفته. هستند کسانی که او را بزرگترین شاعر معاصر افغانستان میدانند و نیز هستند کسانی که بهزحمت حاضرند همو را حتی جزو 10-12 شاعر مطرح این دوره بهشمار آورند»... .
ابوطالب مظفری، شاعر افغانستانی، در کتاب «خون تاک» تلاش کرده است گزیدهای از اشعار او را به مخاطبان امروز و فارسیزبانان معرفی کند. این کتاب که از سوی نشر آمو به چاپ رسیده و قرار است در نمایشگاه کتاب امسال نیز عرضه شود، «خون تاک» نام دارد. مظفری در گفتوگویی با تسنیم بیشتر درباره این کتاب توضیح داد که مشروح این گفتوگو را میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: آقای مظفری کتاب «خون تاک» گزیدهای از اشعار شهید بلخی است. کمی درباره این اثر بیشتر توضیح دهید، چرا از میان شاعران افغانستانی، شهید بلخی را انتخاب کردید؟
من به دلایل مختلف از قدیم به شخصیت و شعر شهید بلخی توجه داشتهام. کتاب «خون تاک» در ادامه کاری بود که در 20 سال پیش انجام دادم و آن تصحیح دیوان شعر شهید بلخی بود. در این تصحیح تمام شعرهای او را با نسخهها و دستنوشتههایی که از او به یادگار مانده است، تطبیق دادم.
پس از گذشت سالها احساس کردم که جامعه ما نیازمند گزیدهای از اشعار شهید بلخی است تا دسترسی و مطالعه آن راحتتر باشد؛ از همین رو کتاب «خون تاک» شکل گرفت. در شعرهای شهید بلخی ما شاهد فضاهای مختلفی از جمله مذهبی، مرثیه، اجتماعی، سیاسی و ... هستیم. به نظرم رسید که ممکن است جوانان امروز به برخی از شعرهای ایشان بیشتر توجه نشان دهند؛ از همین رو در «خون تاک» گزیدهای از غزلیات اجتماعی و فکری شهید بلخی انتخاب و ارائه شده است.
*تسنیم: اهمیت شهید بلخی در ادبیات افغانستان از چه منظری است؟
شهید بلخی در دورهای پا به ادبیات افغانستان گذاشت که دوره استبداد بود. در آن زمان خاندانی بر افغانستان حکومت میکرد که پایبند به قوانین نبودند، در واقع این حاکمیت، استمرار حکومتی خانوادگی بود. در چنین فضایی، شهید بلخی به مشکلات عظیمی که جامعه افغانستان به دلیل حضور این حکومت متحمل میشد، اعتراض کرد. او نخستین شاعری است که دست روی چند موضوع کلیدی گذاشت که مبارزه با ستم و استبداد یکی از این موضوعات پررنگ و پرتکرار در اشعار اوست. آزادی، نکته دیگری است که شهید بلخی در اشعارش به آن توجه نشان داده است که در واقع، مفهومی در امتداد مبارزه با استبداد به شمار میآید.
وحدت ملی دیگر موضوع کلیدی در اشعار شهید بلخی است؛ موضوعی که امروزه نیز به عنوان یکی از آسیبهای جامعه افغانستان شناخته میشود. از دیگر موضوعات مورد توجه شهید بلخی، میتوان به وحدت جهان اسلام اشاره کرد. او درد جامعه اسلامی و افغانستان را در ظهور نفاق میداند و برای از بین بردن این درد نیز سالها مبارزه کرد و در زندان افتاد. او سالها در بدترین زندان کابل اسیر بود و همانجا بیمار شد و بعد از مدت زمان کوتاهی از دنیا رفت.
از این منظر، شهید بلخی در ادبیات افغانستان یک نمونه استثنایی است. شعرهای او روحیه مقاومت و جوانمردی را ترویج میدهد و بر استقلالطلبی و وحدت در جامعه افغانستان تأکید دارد.
*تسنیم: گویا بیشترین سرودههای ایشان نیز حاصل سالهایی است که در زندان بودهاند. این مسئله چه تأثیری بر ذهن و زبان شاعر داشته است؟
زندان در افغانستانِ آن دوره با تصوری که ما امروزه از زندان داریم، بسیار متفاوت است. شهید بلخی سالها در سیاهچال زندگی میکرده و در این سالها، زمستانهای سختی را پشت سر گذاشت که در قصیدهای به صورت کامل این شرایط را توضیح داده است. کابل زمستانهای سردی دارد؛ این سرما زمانی بیشتر میشود که در زندانی باشی و وسایل گرمایشی در دسترس نباشد و دیوارهای زندان را نم گرفته باشد.
او در اشعارش توضیح میدهد که خود در زندان چه شرایطی دارد، دیگر زندانیان در چه وضعیتی روزگار خود را سپری میکنند، زندانیانی که از دیگر کشورها مانند پاکستان یا شوروی هستند، چه شرایطی دارند و سپس این شرایط زندان را با وضعیت زندگی یک عده خاص که با شکوه در بیرون از زندان مشغول گذران عمر هستند، مقایسه میکند.
میتوانیم بگوییم که زندان عزم شهید بلخی را راسختر کرد و یک نوع پختگی نیز به او بخشید. او در زندان با تأملی که داشت، به این نتیجه رسید که مشکلات افغانستان ریشهدارتر از این است که با یک کودتا یا تغییر فردی، برطرف شود.
*تسنیم: پس از سالها از شهادت شهید بلخی، هنوز دیوان ایشان منبع کاملی برای ارائه تمامی اشعارش نیست. چرا همه اشعار او در دیوان گردآوری نشده است؟
بله، همینطور است. شهید بلخی در طول این سالها حدود 70 و چند هزار شعر گفته است که از این تعداد، فعلاً آنچه در دسترس است، ناچیز و حدود 4 هزار شعر است. بخش عطیمی از شعرهای او در طول سالهای جنگ از دست رفته است. وقتی خانهها را بازرسی میکردند، بسیاری از اشعار ایشان را مدفون میکردند که بخشی از این اشعار گم شده است.
بخش دیگری از اشعار او در دست افراد باقی مانده بود که جمعآوری نشد. شهید بلخی در زندان شعرهایش را روی کاغذهای سیگار مینوشت، این دسته از اشعار نیز پس از مدتی یا به دلیل خراب شدن کاغذ از بین میرفتند یا جمعآوری نشده و نابوده شدهاند.
*تسنیم: آقای محمدکاظم کاظمی در یادداشتی عنوان کردهاند که چهره ادبی و وجه شاعری شهید بلخی کمتر مورد توجه قرار گرفته و آنگونه که باید ایشان از این منظر معرفی و شناخته نشدهاند. دلیل این امر چیست؟
شاعرانی که بیشتر به جامعه میپردازند و مخاطبانشان توده مردم هستند، یک مقدار فراغت کمتری نسبت به شاعرانی دارند که در دیگر حوزهها فعالیت میکنند. از سوی دیگر، این دسته از شاعران، کمتر به موضوعات حرفهای در شعر مانند خیالهای پیچیده، ظرایف زبانی و ... توجه نشان میدهند. شهید بلخی نیز شاعری انقلابی است که مخاطبش مردم هستند:
جوانان، در قلم، رمز شفا نیست
دوای درد استبداد، خون است
ز خون بنویس بر دیوار ظالم
که آخِر، سیل این بنیاد، خون است ...
به همین دلیل شعرهای او در میان شاعرانی که فقط شعر عاشقانه میگویند، چندان استقبال نشد اما در میان عموم مردم مورد استقبال قرار گرفت، به طوری که او در میان جامعه و جبهه مقاومت جزو شاعران محبوب بوده است.
*تسنیم: کتاب «خون تاک» تلاش دارد تا پیوندی میان جامعه و مخاطب امروز افغانستان با شعر شهید بلخی ایجاد کند. فکر میکنید اشعار شهید بلخی از این منظر چه حرف و پیامی برای جوان امروز افغانستان دارد؟
همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، ما هنوز هم درگیر جهالت و با یک نوع بیثباتی ناشی از عصبیتهای قومی و قبیلهای مواجه هستیم، با یک نوع استبداد رأی که با زور اسلحه قرار است بر مردم حکومت کند. مشکلاتی را که شهید بلخی در شعرش اشاره میکند و به خاطر آن به زندان میافتد، مشکلات اصلی امروز جامعه افغانستان نیز هست. شعر شهید بلخی شعر امروز است و جوانان امروز افغانستان هم برای اینکه به اصلاح جامعه بپردازند، میتوانند اشعار او را مد نظر داشته باشند.
*تسنیم: در نمایشگاه امسال کتاب دیگری هم دارید؟
بله، قرار است پس از سالها دو جلد از اشعار من از سوی انتشارات عرفان منتشر شود و در دسترس علاقهمندان قرار گیرد. جلد نخست این کتاب شامل شعرهای کلاسیک من است که با عنوان «شهریاری و شتربانی» منتشر خواهد شد و جلد دوم، دربردارنده شعرهای سپید و نیمایی است که با عنوان «تنباکوی تلخ وطنی» به چاپ خواهد رسید.
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جامعه افغانستان امروز افغانستان شهید بلخی گزیده ای شعرهای او اشعار او سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۹۴۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله مظاهری: روش مواجهه با جوانان، دهنکجی و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست
رئیس حوزه علمیه اصفهان به مسئولان و دلسوزان کشور توصیه کرد، «با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.»
آیت الله العظمی حسین مظاهری در پیامی به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر» نوشتند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قالَ الله سُبحانَه و تَعالی: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه»
به رغم گذشت چهل و چهار سال از شهادت اسفناک متفکّر عالیمقام و اندیشمند بزرگ مرحوم آیت الله شهید مطهّری «قدسسرّهالشّریف»، هم ثُلمه و خلأ فقدان آن استادِ اسلامشناسِ برجسته، هنوز در جامعۀ اسلامی محسوس و ملموس است که: «ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ»؛ و هم به فضل خداوند متعال، آثار بنان و بیان آن دانشمند پرتلاش، همچنان مورد استفادۀ فرهیخنگان و حقجویان است که: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتی أُکُلَها کُلَ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها».
همایش با سابقۀ «حکمت مطهّر» که با هدف زنده نگاه داشتن یاد و نام و آثار علمی این شهید والامقام برگزار میشود، و از این جهت باید به اهتمام نیکوی متصدّیان و دستاندرکاران آن آفرین گفت، اینک و در هجدهمین دورۀ خود، موضوع بسیار با اهمیّت «جوانان» را مطمح نظر قرار داده است، موضوعی که یکی از مهمترین و بلکه باید گفت اساسیترین نقطۀ هدفگذاری مرحوم شهید مطهّری «رضواناللهتعالیعلیه» در عموم تلاشهای علمی و فکری ایشان بوده است.
آن متفکّر زمانشناس، به حق، یکی از موفقترین اندیشمندان و مصلحان اسلامی بود که با روحیّات و نیازهای فکری نسل جوان در زمانۀ خود، آشنایی کامل داشت و علاوه بر این زبان آن نسل تکاملخواه و جستجوگر را به خوبی میدانست و با گوش جان، پیامها و خواستههای به جای این نسل را میشنید و متناسب با آن نیازهای فکری و نظری، به موقع و بدون فوت وقت، به وسیلۀ آثار ارزشمند خود با جوانان، ارتباط مؤثّر و تعامل سازنده برقرار مینمود.
آن استاد فهیم و نکتهپرداز به نیکی دریافته بود که اگر اذهان و ضمائر جوانان حقطلب، با حقایق، سیراب نگردد، با مطالب ناحق پر خواهد شد، و از اینرو تمام سعیِ مشکور خود را بر این نقطۀ اساسی متمرکز کرده بود که نسل جوانِ آن دوره را که از سویی با هجوم افکار مادی و الحادی مواجه بودند و از سوی دیگر تحت سیطرۀ فرهنگ غربگرایی رژیم طاغوت قرار داشتند، به روشهای متین علمی و فکری، با حقایق اسلام و معارف انسانساز قرآن و عترت آشنا سازد و چه بسیار جوانان و محافل جوان که به دستِ قدرتمندِ دانش و بینش این استاد متفکّر، در سرتاسر ایران و خارج از مرزهای این کشور، از خطر الحاد مارکسیستی و انحطاط لیبرالیستی و التقاط دینیِ گروهکهای پر سر و صدای آن دوران، نجات پیدا کرده و با آشنایی با حقایق نورانی قرآن کریم و عترت طاهره «سلاماللهعلیهم»، به رشد فکری و دینی دست یافته و به حیات طیّبه نائل گشتند و سپس در مهمترین مقاطع دوران معاصر یعنی در نهضت و انقلاب شکوهمند اسلامی و سپس در تأسیس نظام جمهوری اسلامی و پس از آن در بزنگاههای خطیر این نظام، نظیر دفاع مقدّس و نظایر آن و همچنین در عرصۀ حوزههای علمیّه و دانشگاهها و متن جامعۀ اسلامی و محافل جوانان، نقش برجسته و سازندۀ نظری و عملی ایفاء کردند و اثرات گسترده و عمیق مجاهدتهای فکری آن استاد فکور را در مقام عمل و نظر به منصۀ ظهور درآوردند و هنوز نیز آن برکات بزرگ، بحمدالله و المنّه استمرار دارد و بیجهت نبود که امام بزرگوار «اعلیاللهمقامه» توصیه فرمودند: «کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود».
رحمت بیکران و رضوان بیپایان حقتعالی بر روح آن استاد شهید متفکّر باد که بیتردید، حقّ بزرگی بر نسل جوان این کشور در آن دوره و دورههای پس از آن تا به امروز دارد و بیسبب نبود که استادان عظیمالشّأن او یعنی امام راحل بزرگوار و حضرت علّامه طباطبایی «قدّساللهتعالیسرّهما» در شهادت و فقدان اسفناک او، همچون پدرِ فرزند از دست داده، گریستند و ملّت فهیم ایران نیز در غم مصیبت او یکپارچه عزدار شد: «وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا».
در این فرصت کوتاه و به مناسبت طرح مسألۀ مهمّ «جوانان» لازم میدانم بر دو نکتۀ اساسی، در این محفل فکری و فرهنگی تأکید نمایم:
نکتۀ اول اینکه: همانگونه که مرحوم شهید مطهّری «طابثراه» به خوبی دریافته بود، برخورد و مخاطبه با نسل جوان، بسیار خطیر و حسّاس است و باید براساس منطق و استدلال و واقعبینی در همۀ ابعاد مسائل نظری و مشکلات عملی جوانان، تنظیم و ساماندهی شود، زیرا اگر به سؤالات نظری و پرسشهای نسل جوان که چه بسا، بسیار اندیشهسوز و ذهنآزار نیز باشد، و همچنین به احساسات و عواطف این نسل پرتکاپو و نیز به خواستههای به حق و به جای آنان، پاسخ منطقی و صحیح داده نشود، قطعاً موجب سرخوردگی و ناامیدی و بیاعتمادی و در نهایت طغیانگری این نسل مطالبهگر خواهد شد و زیان آن برای جامعۀ انسانی، بسیار وسیع و عمیق خواهد بود.
روش مخاطبه و مواجهه با جوانان، روش دهنکجی و انتقاد و سرزنش و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست، و با چنین روشی محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و کجرویهای اخلاقی را در نسل جوان بگیریم. اگر خواهان هدایت و رشد نسل جوان هستیم، تنها راه متین و صحیح آن این است که: اولاً باید از نزدیک با درد و رنج جوانان آشنا شد و ثانیاً با زبان منطق و عطوفت و مهربانی با آنان، تعامل سازنده برقرار کرد، چنانکه در آن بیانِ بلندِ رییس مذهب جعفری، حضرت امام صادق «سلاماللهعلیه»، که این روزها در آستانۀ سالروز شهادت آن امام به حق ناطق، قرار داریم، آمده است که به بعضی از اصحاب خود که دربارۀ مخالفان عقیدتی در آن روزگار از آن امام همام پرسیده بود، فرمودند: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أ مَا عَلِمْتَ أَنَ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ»: با آنان خشونت نورزید، مگر نمیدانید که فرمانروایی و خلافت بنیامیّه، مبتنی بر زورِ شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکمرانی و ولایت ما مبتنی بر ملایمت و دوستی و متانت و تقیّه و رفتار نیکو و پارسایی و کوشش فراوان است، پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت و گرایش پیدا کنند.
قرآن کریم با اینکه دین و معارف تابناک آن را «حق و مطابق با حقیقت» معرّفی میکند و آن را «حنیف و منطبق بر فطرت» برمیشمارد و «قیّم و پایدار و به دور از هرگونه سستی» قلمداد میکند، ولی با همۀ این اوصاف، به پیامبر رحمت و محبّت و دانایی، که سراسر وجودش، سرشار از عطوفت و مهربانی و نرمخویی با مردمان بود و برخلاف پارهای از تفکّرات اعوجاجی، ذرّهای تلخی و تندی و خشونت در آن راه نداشت، به طور مکرّر تصریح میفرماید که در ارائۀ دین و تعالیم دینی نباید تحمیل و اکراه و اجبار وجود داشته باشد: «فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» «وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ» و آیاتِ بیّنات متعدد دیگر.
و، امّا نکتۀ دوم که آن نیز برخوردار از اهمیّت جدّی است این است که: خواستههای به حقّ نسل جوان برای برخورداری از یک زندگی سرافراز و آبرومند، باید در رأس توجّه مسئولان و کارگزاران کشور قرار گیرد و همگان باید به این آسیب اساسی، توجّه کنیم که اگر این مطالبات و انتظارات، به درستی پاسخ داده نشود و جوانان ما با معضلات بزرگی نظیر فشارِ بیکاری و افسانۀ مسکن و بحرانِ افزایش سنّ ازدواج و فقر و تبعیض و فساد و اعتیاد و سایر آسیبهای شکنندۀ اجتماعی مواجه بوده و خود را در مقابلۀ با این مشکلات خانمانسوز، بیپناه ببینند، قطعاً ما با بحران سرمایۀ اجتماعی بزرگی مواجه خواهیم شد که کمترین نتیجۀ خسارتبار آن کاهش مشارکتهای ملّی و اجتماعی است.
تعالیم دینی و نیز تجربۀ تاریخ بشری به خوبی نشان میدهد که مردمی که با غول فقر، دست و پنجه نرم کنند، در جهات فرهنگی و دینی هم، قوّت و قدرت خود را از دست میدهند، چرا که به مصداق آن سخن والای تکاندهنده که ائمّۀهدی «سلاماللهعلیهم» از رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله و سلّم» نقل کردهاند که: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»، فقر، هممرز با بیایمانی است. پیامبر اکرم که به تعبیر خداوند متعال، تمام وجود مبارکش آکنده از نهایت دلسوزی برای ایمان مردمان بود، ولی به خوبی دریافته بود که تنگنای نان و گردباد اقتصاد ناسالم و معضلات طاقتفرسای معیشتی، چگونه دین و ایمان آدمی را در مینوردد و از اینرو با تضرّع به پیشگاه خداوند مهربان عرضه میداشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لاَ صَلَّیْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ!»
این بیان هشداردهندۀ رسول خدا «صلواتاللهعلیه وآله» باید نصب العین و در منظر دیدِ هر روزۀ مسئولان کشور و همۀ دلسوزان این مرز و بوم و همۀ دغدغهمندان برای نسل جوان باشد و با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.
هر دو نکتهای که به اجمال بیان شد، چه نکتۀ اول که مربوط به ساحت اندیشه و فکر و نظر بود، و چه نکتۀ دوم که مربوط به عرصۀ اجرا و عمل میشود، مطمح نظر همۀ متفکّران دینی و مصلحان اجتماعی از جمله مرحوم آیةالله شهید مطهّری «اعلیاللهمقامه» بوده و امید است همۀ اندیشهورزان و نیز همۀ مجریان و سیاستمداران، بدان توجّه بیش از پیش نمایند. انشاءالله.
از خداوند تعالی علوّ درجات استاد شهید مطهّری «قدّسسرّه» و نیز صلاح و سداد نسل جوان و سرافرازی و تأیید ملّت ایران را مسألت مینمایم. انّه ولیّ الهدایة و التّوفیق.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
حسین المظاهری
۹ / اردیبهشت / ۱۴۰۳،
۱۹ / شوال / ۱۴۴۵